عملی که ایمان را نابود می کند !
از مهم تر ین عوامل و زمینههای فكری انحطاط فردی و نیز از جمله رذایل اخلاقی میتوان به عداوت و دشمنی اشاره نمود كه در این مقال تلاش میشود تا اندكی در مورد آن بحث شود.
نگاهی به ریشهها و مذمت عداوت و دشمنی
از آنجایی كه یك جامعه مجموعه ای از افراد میباشد سقوط و تباهی جامعه در واقع از سقوط و انحطاط افراد آن جامعه به دور نیست و از آن نشات میگیرد بنابر این اگر افراد جامعه خود را از عوامل سقوط و تباهی به دور گردانند در واقع جامعه خود را از تباهی رهانیده و خواه ناخواه هویت ملّی خود را پاس داشته است؛ به عبارت دیگر اگر تك تك افراد یك ملّت به زدودن عوامل انحطاط خویش بپردازند و خود را اصلاح نمایند دیگر كسی در جامعه پیدا نخواهد شد كه چشم طمع به مال دیگران بدوزد، دیگر كسی راضی نخواهد شد كه به خاطر او روابط بر ضوابط ترجیح داده شود ، دیگر كسی از روی عناد و یا جهالت یا حسادت پای بطلان بر روی حق و حقیقت نخواهد گذاشت و به خاطر هوس باطل را بر حق نخواهد گزید ، دیگر كسی حاضر نمی گردد دامان وجودش را به پلیدیهای گناه بیالاید و نسبت به ملاهی و مناهی بی روا باشد و دیگر كسی ....
پس باید زمینههای انحطاط فردی را شناخت تا گرفتار آنها نشد و از تباهی خود و جامعه جلوگیری نمود؛ از مهم تر ین عوامل و زمینههای فكری انحطاط فردی و نیز از جمله رذایل اخلاقی میتوان به عداوت و دشمنی اشاره نمود كه در این مقال تلاش میشود تا اندكی در مورد آن بحث شود.
دوری و مخالفت انسان با یك شخص دیگر مانند محبّت و عشق دارای درجات بسیار متفاوت است. مخالفت انسان با یك انسان دیگر گاهی بسیار سطحی و ناچیز است كه ناشی از عوامل سطحی میباشد كه این گونه مخالفتها ممكن است با گذشت زمان حل گردیده و جای خود را به سلم و مودّت بدهد امّا گاهی مخالفت به حد بغض و كینه توزی بسیار شدید و عمیق میرسد كه اگر امكان داشت دو انسان كینه توز دارای جانهای بی نهایت بودند همه جانهای هر یك از دو طرف خصم در برابر همه جانهای طرف دیگر حالت تضاد و تعارض به خود گرفته و با تلخترین و با شكنجه آورترین وجه برای نابودی طرف خصومت میپرداخت . گاهی تضاد و مخالفت انسانها از برای حق و گاهی برای باطل است.
مخالفتهای انسانها با یكدیگر ممكن است از فرق در طرز تفكر و اندیشه - خصوصیات اخلاقی و حتی طرز سخن گفتن و یا از صفت دیگری چون حسد نشات گرفته باشد حرص و طمع در موادّ مفید دنیا و به اصطلاح عداوتها و خصومتهای اقتصادی كه بخش مهمی در حق كشیها و خون ریزیهای سرگذشت بشری را تشكیل میدهد متداولترین مخالفتها را ناشی میشود.
از یك دیدگاه عداوت بر دو قسم است كه قسم اول را حقد و كینه مینامند و آن عبارت است از پنهان كردن عداوت شخصی در دل . و قسم دوم كه آن را عداوت مینامند ثمره قسم اول است وقتی كه كینه توزی قوت و حدّت مییابد و خزانه دل از پنهان كردن آن عاجز میماند شخص نمیتواند كینه توزی خود را پنهان كند كه در این صورت شخص علناً دشمنی خود را اظهار میدارد و با اعمال خود آن را بروز میدهد.
شاید این سئوال پیش آید پس خود كینه ، ثمره چیست ؟! كینه ثمره غضب است وقتی كه انسان از دیگری آزار و اذیت بیند و بر او خشم گیرد و نتواند انتقام از او بگیرد و یا از اظهار غضب خود بر وی عاجز گردد و خشم خود را فرو برد كینه حاصل میگردد امّا در نقطه مقابل كینه و خصومت، محبّت و عشق وجود دارد كه هیچ حد و مرزی را نمیشناسد.
عشق، دریایی كرانه ناپدید
كی توان كردن شنا ای هوشمند
عداوت و كینه توزی سوای اینكه خود از صفات مهلكه و اخلاق رذیله هستند خود منشاء صفات پلیدی چون دروغ، بهتان، غیبت، شماتت و آزار و اذیت دیگران ،استهزاء و حتی قتل نفس نیز میگردد و این صفت خود به تنهایی برای انسان رنج آور میباشد و انسان را از بشاشت و مهربانی و فروتنی و همنشینی با غیر و حتّی از انجام وظایف و مسئولیت هایی كه نسبت به شخصی كه كینه او را در دل بر عهده اش است، منع میكند و انسان را از رسیدن به درجات عالیه معنوی و قرب الهی باز میدارد و از این جهت است كه اخبار و احادیث بی شماری در خصوص مذّمت عداوت و دشمنی وارد شده است .
حضرت پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)فرمودند كه هیچ وقتی جبرئیل(علیه السلام)به نزد من نیامد مگر اینكه گفت: «ای محمد از عداوت و دشمنی مردم احتراز كن» و نیز فرمودند كه جبرئیل هرگز در هیچ امری این قدر به من وصیت نكرد كه در خصوص عداوت مردم؛ حضرت صادق(علیه السلام) نیز فرمودند: «هر كه تخم عداوت بكارد همان را كه كاشته است درو میكند». حضرت علی(علیه السلام) ضمن خطبه 86 مردم را از كینه توزی و عداوت نسبت به هم بر حذر میدارند: «و لاتباغضوا فانهّا الحاقة» یعنی و كینه همدیگر به دل میگیرید و با یكدیگر عداوت نورزید كه كینه نابود كننده و عداوت محو كننده ایمان است.
همچنین در آیه قرآنی آمده است:«یا ایهّا آمنوا ادخلو فی لسلم كافة و لاتتبعوا خطوات الشیطان انّه لكن عدو مبین». ای كسانی كه ایمان آوردهاید همگی در صلح و صفا و سلم داخل شوید و از گامهای شیطان تبعیت نكنید زیرا شیطان برای شما دشمن آشكاری است.
همچنان كه از آیه فوق بر میآید زندگی در صلح و صفا دستور و خواسته خداوند میباشد چون خداوند خالق انسانهاست و از نیاز طبیعی و خواسته فطرت و جان آدمی خبردار است میتوان گفت كه زندگی در صفا، نیاز و خواسته فطرت پاك انسانی و متناسب با ماهیت انسان میباشد و از این رو كینه و عداوت با ساختار و ماهیت انسان تناسب ندارد و حتی اگر شخصی به كینه ورزی دیگری بخندد كار غیر منطقی و اشتباهی نكرده است چرا كه انسان به چیزهای نامتناسب و نازیبا میخندد و این عقل است كه تناسب اشیاء و اعمال و ... را تشخیص میدهد و با دیدن چیزهای نامتناسب تعجّب میكند و انسان ناخودآگاه میخندد هیچ انسان عاقلی به یك چیز عادی و متناسب و بجا نمی خندد پس خندیدن به یك انسان متكبّر و حسود و یا كینه توز كاری غیر منطقی و اشتباه نیست. انسان را با تكبر و فخر و مباهات و عداوت و حسد و طمع چه مناسب است كه آغاز خلقتش نطفه و پایان عمرش لاشهای بدبوست. غرض از طرح مسائل فوق این است كه انسان چرا باید صفتی را كه نامتناسب با ساختار او و نازیبا و غیر عادی با ماهیت انسان است در دل بپروراند و هر روز و هر لحظه بر گسترش آن صفت پافشاری نماید. زندگی در ضد صلح و صفا و همراه با كینه و عدوات خواسته شیطان است و شیطان برای انسانها دشمن محسوب میشود.
همچنین از آیه فوق میتوان خیر خواهی خداوند و محبت او را نسبت به بندگانش به اثبات رساند چرا كه حتی بدون توجه به آثار شوم معنوی كینه و حسادت و عدوات ، از راه علمی ثابت شده است كه كینه توزی برای سلامتی روح و جسم انسان زیان آور است و با استناد به آیه فوق میتوان گفت اشخاص كینه توز در واقع از شیطان پیروی میكنند و پا در جای پای ابلیس مینهند ، همچنین انسانی كه خواستار صلح و صفا باشد دوستدار خدا و بندگان اوست و كسانی كه خواستار صلح و صفا در دنیا نیستند دشمن سایر انسانها میباشند و چون به استناد آیه از گامهای شیطان تبعیت كرده اند دشمن خداوند نیز میباشند.
« إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَكُمُ الْعَداوَةَ » (مائده/91) جز این نیست كه شیطان میخواهد میان شما عداوت و دشمنی ایجاد كند.
حضرت علی(علیه السلام) میفرماید: «ایاكم والمراء و الخصومة فانّهما یمرضان القلوب علی الاخوان و نیبت علیهما النفاق» یعنی از جدل و خصومت با مردم برحذر باشید زیرا این دو حالت قلب انسان را نسبت به برادران ایمانی بیمار میكند و نفاق و دورویی را در دلها میرویاند.
در توضیح كلام فوق میتوان گفت وقتی كه انسان كینه شخصی را در دل میپروراند سعی میكند تا حد امكان این كینه و خصومت را پنهان دارد و با اعمال و رفتار و گفتار آن را بروز ندهد در این صورت باطن و ظاهر انسان با هم تطابق ندارند در دل كینه آن شخص را دارد شر و بدی او را خواهان است ولی در ظاهر تا حد امكان و به مقتضای حدّت كینه و خصومتش آنچه در دل است را پنهان میدارد و چه بسا كه در زبان ادعا میكند خواهان خیر و نیكی اوست این چیزی نیست جز دورویی و نفاق .
منبع :
روزنامه رسالت ، مقاله عارف ایرانی
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: اجتماعیفرهنگیمهدویت
برچسبها: ایمان ،شیطان